حیای زهرایی نباشد چادر بی معناست



:: موضوعات مرتبط: بانوان , مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 31 / 5 / 1394
ﺁﺩﻡ ﻫﺎ

ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣــﺎ ﺭﺍ ﺗَﺮﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻪ ﺩﺳﺘــﻪ ﺍﻧﺪ :

ﯾﮏ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﻧﻬــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑَﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧـﺪ
ﮔﺮﭼــﻪ ﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤــﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺳـﺎﺑﻖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺎ . . .
ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ ﮐﺴــﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﮔـﺰ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ
ﭼﻪ ﺁﻧﻬــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧـﻮﺍﻫﻨﺪ ، ﭼﻪ ﺁﻧﻬــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ . . .
ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺧــﺮ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾـﺪ ﺩﻋـﺎ ﮐﻨﯿﻢ
ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﭘُـﻞ ﻫﺎﯼ ﭘﺸﺖِ ﺳﺮﺷــﺎﻥ ﺭﺍ ﺧـﺮﺍﺏ ﮐﻨﻨﺪ
ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﻫﻢ ﺑﺨـﻮﺍﻫﻨﺪ ، ﻧﺘـﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧـﺪ . . .
ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺗـﺮﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺳـﻮﻣﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﭼـﻮﻥ ﻣﻮﻗـﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﻃـﻮﺭﯼ ﻣـﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻨﺪ
ﮐﻪ ﻣــﺎ ﺗﺎ ﻣـﺪﺕ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﻤـﺎ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾـﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿـﻢ
ﮐﻪ ﺑـﺮﺍﯼ ﭼـﻪ ﺁﺩﻡ ﻫـﺎﯼ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﺍﺷـﮏ ﺭﯾﺨﺘﯿﻢ
ﺍﺣﺴـﺎﺱ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾـﻢ ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﮐﺮﺩﯾـﻢ
ﻭ ﺗـﺎ ﻣــﺮﺯ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ، ﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻓـﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ . . .
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾـﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﻢ . . . ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . .
ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿـﻢ . . .
ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯿـﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺍﺻـﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺁﻧﻘـﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ؟؟
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫـﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ
ﺑـﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻻﺗـﺮﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣـﺎ ﺷﺪﻧﺪ
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻗـﺪﺭ ﺧﻮﺩﻣــﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘـﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ



:: موضوعات مرتبط: بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 31 / 5 / 1394
کاش

کاش خبر از این دل تنگم داشتی
کاش خبر از غصه و آهم داشتی

این دل شده مبتلا به تو ای دوست
کاش مرهمی برای دردش داشتی...



:: موضوعات مرتبط: آقایان , بانوان , دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 31 / 5 / 1394
دل شکسته

دست و پا گر بشکند با نسخه درمان می شود
چشم گریان هم دمی با بوسه خندان می شود
سیل باران گر ببارد از نسیم صورتی
غم مخور با خنده ای از دیده پنهان می شود
مختصر گویم اگر ویران شود کاشانه ای
جای هر ویرانه ای کاخی نمایان می شود
یا که آید سوز غم تا بشکند غم خانه را
گر که باشد همتی میخانه بنیان می شود
چون مریدی می کشد رنج ریاضت سال ها
عاقبت با پیر خود هم سوی رندان می شود
ای خدا هرگز نبینم بشکند قلب کسی
دل شکسته باطنش از ریشه ویران می شود



:: موضوعات مرتبط: 18+ , دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 31 / 5 / 1394
یادش بخیر...

یاد ِ آن روزی که ما هم "آب بابا" داشتیم
دفتر ِ خط خورده ی ِ مشق ِ الفبا داشتیم

کفشهایی وصله دار و کوچک و شاید گِلی
یک دل اما بی نهایت مثل ِ دریا داشتیم

صبح میشد عطر ِ نان ِ تازه و چای و پنیر
سفره ای هرچند ساده.. دلخوشی ها داشتیم

زندگی یک ده ریالی بود در دست ِ پدر
پول ِ توجیبی که نه، انگار دنیا داشتیم

بوسه ی پُر مهر مادر وقت ِ رفتن هایمان
راه ِ خانه تا دبستان شور و غوغا داشتیم

نم نم ِ باران که میشد مثل ِ گنجشکان ِ خیس
از پی ِ هم می دویدیم و تماشا داشتیم

برگ بود و خش خش و بابای ِ پیر ِ مدرسه
باز هم پاییز ِ رنگارنگ و زیبا داشتیم



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 31 / 5 / 1394
غنچه


غنچه از خواب پرید
و گلی تازه به دنیا آمد
خار خندید و به گل گفت : سلام

جوابی نشنید !

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی آمد نزدیک
گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیک آن خار
در آن دست خلید


گل، از مرگ رهید

صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت : سلام

گل اگر خار نداشت،

دل اگر بی غم بود،

اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم
بی معنا می بود

زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست

حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست
اضطراب و هوس ديدن و ناديدن نيست

زندگي جنبش و جاري شدن است
زندگي کوشش و راهي شدن است
از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند

زندگي چون گل سرخي است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،

يادمان باشد اگر گل چيديم،
عطر و برگ و گل و خار،
همه همسايه ديوار به ديوار همند ...



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 30 / 5 / 1394
قیمت پادشاهی

روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده. بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.

بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ گفت:... نصف پادشاهی خود را می دهم. بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟

هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم. .
بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 30 / 5 / 1394
love

عشق کفاره ی یک لحظه نگاه است فقط !
مثل افتادن از چاله به چاه است فقط !

بار فریاد و فغانش به دلت می افتد
اوج ظاهر شدنش در دو سه آه است فقط !

اولش چشم به در دوختن و زل زدن است
آخرش خیره شدن های به ماه است فقط !

مثل آن اسب سفیدی است که بعد از رفتن
آنچه جا مانده از آن رد سیاه است فقط !

عشق با پیچ و خمش خوب به من فهمانده
"دوستت دارم" آذوقه ی راه است فقط !

عشق فهمانده که یک کوه اگر عاشق شد
متلاشی شدنش با پر و کاه است فقط !



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , 18+ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 28 / 5 / 1394
*صائب تبريزي*

*صائب تبريزي*
دیوانه ودلبسته ی اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنت
منت نکش از غیر وپر وبال خودت باش

صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 28 / 5 / 1394
جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام

جملاتی زیبا ازحضرت علی علیه السلام

1- گریه نکردن از سختی دل است.
2-سختی دل از گناه زیاد است.
3-گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
4-آرزوی زیاد از فراموشی مرگ است.
5-فراموشی مرگ از محبت به مال دنیاست.
6- محبت به مال دنیا سرآغاز همه خطاهاست
1.مردم را با لقب صدا نکنید.
2.روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3.خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4.لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5.بدون تحقیق قضاوت نکنید.
6.اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
7.صدقه دهید،چشم به جیب مردم ندوزید.
8.شجاع باشید،مرگ یکبار به سراغتان می آید.
9.سعی کنید بعد از خود،نام نیک بجای بگذارید.
10.دین را زیاد سخت نگیرید.
11.با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنید.
12.انتقادپذیر باشید.
13.مکار و حیله گر نباشید.
14.حامی مستضعفان باشید.
15.اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد،از او تقاضا نکنید.
16.نیکوکار بمیرید.
17.خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
18.فحّاش و بذله گو نباشید.
19.بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
20.رحم دل باشید.
21.با قرآن آشنا شوید.
22.تا میتوانید بدنبال حل گره مردم باشید.
( نهج البلاغه)


ازامام علی (ع)پرسیدندواجب وواجبترچیست؟
نزدیك ونزدیكتركدامند؟ عجیب وعجیبترچیست؟ سخت وسخت ترچیست؟ فرمود:واجب اطاعت از الله و واجبتر ازآن ترك گناه است. نزدیك قیامت ونزدیكتر ازآن مرگ است. عجیب دنیا وعجیبتر ازآن محبت دنیاست. سخت قبراست وسخت تر ازآن دست خالی رفتن به قبر است.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 28 / 5 / 1394
شخصیت

پروفسور یحیی باقرزاده:

هیچوقت شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن:
کسی که تو را دوست داشته باشد به این کارنیازی ندارد
و کسی که ازتو بدش بیاید باور نمی کند!

وقتی دائم بگویی گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشوی،
وقتی دائم بگویی وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا
نمی کنی،
وقتی دائم بگویی فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیاید!

وقتی صبحهااز خواب بیدار میشویم دوانتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
انتخاب با شماست!

وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!

زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست!



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 28 / 5 / 1394
ﺟﻤﻼﺗﻲ ﻛﻮﭼﻚ، ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﺑﺰﺭﮒ

ﺟﻤﻼﺗﻲ ﻛﻮﭼﻚ، ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﺑﺰﺭﮒ :


- ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﺍﻣّﺎ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ !
ﺍﮔﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ، ﺩﺭﮔﻴﺮ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺩﺍﺭﯾﺪ، ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺁﯾﻨﺪﻩ !
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺭﯾﺪ، ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ.
ﭘﺲ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ !...
ﻗﺪﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ !
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯽﮐﻨﻢ .
ﯾﻚ ﻧﻜﺘﻪ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴﺪ :
ﻟﻄﻒ ﻣﮑﺮّﺭ ، ﺣﻖ ﻣﺴﻠّﻢ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ !
ﭘﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻴﺪ ...
ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﭙﺮﺳﻴﺪ : ﭼﺮﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﺳﻌﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﻱ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻗﺎﻧﻊ ﻛﻨﺪ !
ﻏﺼّﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﺎﻑ ﺑﻨﻮﯾﺴﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﻧﮑﻨﻴﺪ !
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﻗﺼّﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ ...
ﻫﯿﭻ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺟﺎﯼ ﺯﺧﻢ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ !
ﭘﺲ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ...
ﺟﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺧﻮﺍﺑﻤﺎﻥ ﻣﻲ ﺑﺮﺩ !
ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﺰﺭﮔﻲ هستند ...
ﻭ ﻧﻜﺘﻪ ﺁﺧﺮ :
ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ :
" ﺩﻧﻴﺎ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ . . . ! "



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 28 / 5 / 1394

دیروز آن مرد آمد ، آن مرد با اسب آمد ، داد زد :
زن!! غذا حاضر است ؟
امروز آن مرد آمد ، آن مرد با پراید آمد ، گفت :
عشقم غذا حاضره ؟
فردا آن مرد می آید ، آن مرد با پیشبند میاید ، میگوید :
عجقم غذا چی درست کنم ؟! :||



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 5 / 1394
─═हई╬ اَلابِذِکْرِ اللّه تَطْمَئِنُ الْقُلوب ╬ईह═─

چند آيه زيبا :

♣گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/۶ )

♣گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رَحمة اللّه»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/۵۳ )

♣گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اُذکرونی اُذْکرکُم»
منو یاد کن تا یادت باشم.

♣گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/۶۳)
«انّی اَعلم ما لاتَعلَمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ ۳۰)

♣گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیکَ و اصْبر حتی یَحکُم اللّه»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ ۱۰۹)

♣ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غَیرِک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «اَلیسَ اللّه بکافٍ عًبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/۳۶)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 5 / 1394
...

بیا ازخود برون قدری طبیعت را تماشا کن
تمام آنچه درروحت نهان گردیده افشا کن
ببین لبخند گل را چه چه شادقناری را
نوای عشق را گاهی قناری وار نجواکن
گریزان باش ازاین لحظه های شوم تاریکی
توهم باریکه ی نوری درون خویش پیدا کن



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 5 / 1394
بی سوادان قرن ۲۱

بی سوادان قرن ۲۱
کسانی نیستند که
نمی توانند بخوانند و بنویسند ،
بلکه کسانی هستند که
نمی توانند
آموخته های کهنه را دور بریزند
و دوباره بیاموزند …
الوین تافلر

* * * * * * * * * * * * * * *



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 5 / 1394
بانک جهانی مادر همیشه موجودی داره



:: موضوعات مرتبط: فتوبلاگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
که اگردوست نباشد دل نیست

بایدآهسته نوشت/

بادل خسته نوشت/

بالب بسته نوشت/

گرم وپررنگ نوشت/

روی هرسنگ نوشت/

تابدانندهمه/

تابخوانند همه/

که اگردوست نباشد دل نیست



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
افلاطون

افلاطون می گوید :

اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ .

ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ ! . . .

ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ؛

ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ . . .



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
ًاين متن فوق العادست حتما بخونين...


خانوم رايس وزير سابق خارجه امريكا ميگه تو بچگي پدرم هميشه از جنب كاخ واشنگتن منو ميبرد مدرسه و ميگفت اينجا محل كار ايندته و عكسهاي كاخ سفيد رو تو اتاقم نصب كرده بود
.........///////.......
خانم كيت وينسلت بازيگر نقش رز در فيلم تاييتانيك وقتي به خاطر زيبا بازي كردن نقشش جايزه اسكار رو ميگيره
ميگه هروقت بچه بودم ميرفتم حموم شامپومو بغل ميكردم و ميگفتم و تصور ميكردم جايزه اسكاره
اشك از چشماش سرازير ميشه و ميگه اما اين ديگه واقعا شامپو نيست و جايزه اسكاره
............//////////........
چند وقت پيش يه روزنامه انگليسي داشتم ميخوندم تيتر زده بود از زلاتان ابراهيموويچ بازيكن تيم ملي سوئد و پارس سنت ژرمن فرانسه كه جديدا يه خيابون تو سوئد به نامش زدن گفته بود
خواب تموم روياها و موفقيت هايم را در بچگي هايم ديده بودم..
..............//////..........
آقاي هیلتون سرایدار یک هتل بود ... و
تمام جوانی و نوجوانیش سرایدار بود

اما الان ٨۴ هتل هیلتون تو دنیا داریم ! او یکی از بزرگترین هتلداران زنجیره ای دنیاست.
حالا هیلتون آدم مسنی شده
تو ی مصاحبه از ایشون سوال میشه :
تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودی چی شد که این شدی ؟
جواب میده : "من هتل بازی کردم!"

_آقای هیلتون هتل بازی چیه بگو ما هم به جای خاله بازی هتل بازی کنیم ؟!

در جواب میگه :
تمام اون جوانی و نوجوانی که همه میدونند من سرایدار بودم وکیف مشتریا رو جابجا می کردم و ... اما
شبها که رییس هتلم می رفت خونه
من میرفتم تو اتاقش
لباسامو در میاوردم
لباسای رییس هتل رو می پوشیدم
پشت میزش می نشستم و هتل بازی می کردم !
مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم ...
.

حالا بعضی از ماها تو خلوتمون سرطان بازی می کنیم
بعضی ها تو ذهنشون روزی چند بار دادگاه میرند .
روزی چند بار ورشکست می کنند
روزی چند بار چاقو تو شکمشون می کنند .
رابطه ي زيبا و عاشقانه مون رو تموم شده ميبينيم
بچه ها و عزيزانمون رو از دست رفته احساس ميكنيم
و خيلي وقتا نقش يه آدم شكست خورده، بي مسئوليت، نالايق، طرد شده، زشت ! و غيردوست داشتني رو بازي كنيم ...

درسته!!!!!
به قول مرد بزرگ انيشتين
انسان در نهایت شبیه رویاهایش میشود...
رویا های زیبا و نیک خواهی برای خود و ديگران بسازید همين ...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
زندگی ما بازتاب ذهن مان است

زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت :
ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!!
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ...
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ...
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!!
*
زندگی ما نیز اینگونه است ؛
آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ...

زندگی ما بازتاب ذهن مان است



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
ﺷﻌﺮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﻻﻧﺎ:

ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺧﺎﮎ ﺷﻮﺩ ﺣﺴﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ
ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ...
ﻗﺮﻋﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﮔﺮﯼ ﺍﺳﺖ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺗﯿﺮ ﺍﺟﻞ ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺑﺎﻝ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ...
ﻣﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺸﻮﺩ ﺳﺪ ﺭﻩ ﻣﺮﮒ ﮐﺴﯽ
ﮔﯿﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ...
ﻫﺮﻣﺮﺩ ﺷﺘﺮﺑﺎﻥ ﺍﻭﯾﺲ ﻗﺮﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﺮ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﮔﻠﺮﻧﮓ ﻋﻘﯿﻖ ﯾﻤﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻫﺮﺳﻨﮓ ﻭ ﮔﻠﯽ ﮔﻮﻫﺮﻧﺎﯾﺎﺏ ﻧﮕﺮﺩﺩ
ﻫﺮ ﺍﺣﻤﺪﻭﻣﺤﻤﻮﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺑﺮﻣﺮﺩﻩ ﺩﻻﻥ ﭘﻨﺪ ﻣﺪﻩ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯿﺎﺯﺍﺭ
ﺯﯾﺮﺍﮐﻪ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮑﻨﺪ ﺭﺣﻢ
ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 21 / 5 / 1394
...

در ﺷﻤﺎﻝ ﺷﻬﺮی،یک ﻗﻨﺎﺩﯼ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ .. ﻓﻘﻂ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺍ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﻨﻦ ،ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺍ ﺗﻮ ﻗﻨﺎﺩﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﺮﯾﺪ ﺑﻮﺩﻥ ،ﯾﻪ ﮔﺪﺍﯼ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﻮﻡ ﺟﯿﺒﻬﺎﺷﻮ ﮔﺸﺖ ،ﯾﻪ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ،ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﻮ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ !!!!
ﻣﺪﯾﺮ ﻗﻨﺎﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺟﻠﻮ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻓﻘﯿﺮ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯﺵ ﺣﺎﻝ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻗﺮﺑﺎﻥ ! ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﻗﻨﺎﺩﯼ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﺰﯾﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩﯾﺪ ... ﭘﻮﻟﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻦ !!!! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺠﺎﻧﯿﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ...
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺍ ﺍﺯﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﮑﺮﺩﻩ
ﺍﯼ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ؟
ﻣﺪﯾﺮ ﻗﻨﺎﺩﯼ ﮔﻔﺖ :
ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﮔﻪ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺁﻗﺎ ،ﺗﻤﻮﻡ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﺘﻮﻥ ﺭﻭ ، ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﯿﻦ ،ﺟﻠﻮﺗﻮﻥ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ...

* ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺷﺐ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ، ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛
* ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺎﺵ؛



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 16 / 5 / 1394
پرنده ها

ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ،
ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ...
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﻝ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ،
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ
همیشه خودت رانقد بدان, تا دیگران تورابه نسیه نفروشند سعی کن استاد تغییر باشی، نه قربانی تقدیر... درزندگیت به کسی اعتمادکن، که بهش ایمان داری نه احساس... و هرگز, بخاطرمردم تغییر نکن! این جماعت هر روز تورا جور دیگری می خواهند... مردم شهری که همه درآن می لنگند ,به کسی که راست راه می رود می خندد



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 13 / 5 / 1394
« چقدر زیباست:


بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن"

غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است

شکیبایی... بر هر "دعوایی"، "دواست"

هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است

با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری"

به "خشم" ... "چشم" نگو

سوء تفاهم، "تیر خطایی" است..که از "گمان" رها می شود!

انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست.

"دوست داشتن" ... را "دوست بدار".

از" تنفر " ..."متنفر"باش

به "مهربانی" .. "مهر" بورز

با "آشتی" .... "آشتی" کن

و از "جدایی"..."جدا "باش

از دورویی"دوری" کن....



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 13 / 5 / 1394
حتما بخونید خیلی قشنگه

خداوند ازعزرائیل پرسید: تابحال گریه کرده ای زمانی که جان بنی آدم را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم گریه ام زمانی بودی که به من دستوردادی جان زنی رابگیرم که باردار بود ومن او را دریابان بی آب وغذا یافتم سپس منتظر ماندم تا نوزادش رابه دنیا آورد وجانش راگرفتم دلم به حال آن نوزاده بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم ترسم زمانی بودکه امرکردی جان فقیهی رابگیرم که نوری از اتاقش می آمد هرچه نزدیک شدم نوربیشترشد وزمانی که جانش راگرفتم ازدرخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم.... دراین هنگام خداوند به عزرائیل گفت :میدانی آن عالمه نورانی که بود...؟ اوهمان نوزادی بودکه جان مادرش راگرفتی من مسئولیت حمایتش را عهده‌دار بودم.... هرگزگمان مکن که با وجود من موجودی دراین جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 13 / 5 / 1394
آدمی تنها ترین موجود روی زمین است !.

مورچگان با هم حرف نمیزنند . اما دسته جمعی دانه جمع میکنند
زنبورها با هم حرف نمیزنند . اما دسته جمعی خانه میسازند
پرستوها با هم حرف نمیزنند . اما دسته جمعی به سفر میروند
آدمها با اینکه خوب حرف میزنند ...
تنها آذوقه جمع میکنند . تنها خانه خود را بنا می کنند و تنها سفر میکنند

دریغا که آدمی تنها ترین موجود روی زمین است !.
هنگامی که در زندگی اوج میگیری، دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی
اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری، آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند.....



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 5 / 5 / 1394
...

ﯾﻪ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺍﮔﻪ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎت ﻣﺘﻤﺪﻥ ﺗﺮﻧﺪ
.
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ:
ﺍﮔﻪ ﺭﯾﺶ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍست
ﺑﺰﻏﺎﻟﻪ ﺣﺠﺖ ﺍﻻﺳﻼﻡ ﻫﺴﺖ


الان داخل گونیم/خیلی تاریکه



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 2 / 5 / 1394
دل بستن به سایه ها

دل بستن به سایه ها
تاوان سنگینی دارد
 
باید همیشه پشت به خورشید بایستی
و بدانی که آفتاب
در چه ساعتی غروب می کند.

سایه ها مرام عجیبی دارند
*می آیند
عاشقت می کنند
و دمِ غروب
به دنبال بی سرانجامیشان می روند.

همیشه در روزهای ابری نگرانم
می ترسم
سایه ای که عاشقش بودم
راهِ خانه ام ر ا گم کند
و دل به کسی ببندد
که در جایی دورتر
رو به خورشید قدم می زند.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 2 / 5 / 1394
...

یادش بخیر یه روزی
پاکی دختر ملاک بود نه چشم و ابرو و موی مشکی
نجابت مهم بود نه چال روی لپ!
وقارش معیار بود نه موهای بلوند و دماغ سربالا
آره آقای محترم ارزشهات عوض شد
شماهم عوض شدی..
ولی بدون
دختر هرچی باشه
میخواد سایه سرش"آقاپسر" باشه نه "پسرخانوم"



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 2 / 5 / 1394