...
تو را می خواهم برای پنجاه سالگی
شصت سالگی
هفتاد سالگی
تو را می خواهم برای خانه ای که تنهاییم
تو را می خواهم برای چای عصرانه
تلفن هایی که می زنند
و جواب نمی دهیم
تو را می خواهم برای تنهایی
تو را می خواهم وقتی باران است
برای راهپیمایی آهسته ی دوتایی
نیمکت های سراسر پارک های شهر
برای پنجره ی بسته
و وقتی سرما بیداد می کند
تو را می خواهم
برای پرسه زدن های شب عيد
نشان كردن يك جفت ماهی قرمز
تو را می خواهم
برای صبح
برای ظهر
برای شب
برای همه ی عمر
 
 
 
 
 

 



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 26 / 11 / 1394
...

 



:: موضوعات مرتبط: فتوبلاگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
...

 



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , فتوبلاگ , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
تقدیم به شما خوبان

 زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد

آنکه از یاد تو را برد ،به یادت باشد

بعد از این از ته دل ،کاش بخندی،نه فقط
خنده بر کنج لبت، از سر عادت باشد

غم نبینی گل من! اشک نبیند چشمت
از تو در یاد همه ، چهره ی شادت باشد

آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط
حس هر کس که تو را دید، حسادت باشد

این همه غم که تو بر دوش کشیدی،ای کاش
جاش بر شانه ی تو، مرغ سعادت باشد ......

تقدیم به شما خوبان



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
" ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ "

 ﻻﯾﻖ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﮐﻪ:

ﺗﻮﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺣﺲ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻤﺴﺖ ﮐﻨﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺴﺎ ﺯﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﯿﺎﺭﺍﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺎﺯﺍﺭﺩ ....
ﺗﻮﺭﺍ ﺑﺨﻨﺪﺍﻧﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ ...
ﺗﻮﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ.
ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ تجربه ﺍﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ
ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ
ﯾﺎﻓﺘﯽ!
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ:
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
" ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ "





:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , 18+ , آقایان , بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 23 / 11 / 1394
...

 

یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!

زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :|



:: موضوعات مرتبط: طنز , چرند و پرند , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 16 / 11 / 1394
" کارل استوارت " صاحب بزرگترین هایپرمارکتهای دنیا...

 قرص سردرد ......


پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده
و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت…
مدیر فروشگاه به او گفت : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی
کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم.
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید
که چند مشتری داشته است ؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری
مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری …؟
بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حدقل ۱۰ تا ۲۰ فروش در روز دارند
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟

پسر گفت: ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار

مدیر فریاد کشید : ۱۳۴,۹۹۹٫۵۰ دلار …..؟
مگه چی فروختی ؟
پسر گفت : اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم
بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت
به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه.
بعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری ؟گفت : خلیج پشتی
من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید
و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟
که گفت هوندا سیویک
من هم یک بلیزر دبلیو دی۴ به او پیشنهاد دادم که او هم خرید..
مدیر میگه اون اومده بود قلاب ماهیگیری بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی ؟
میگه نه، اومده بود قرص سردرد بخره من بهش پیشنهاد کردم
بره ماهیگیری برای سردردش خوبه
و این سرنوشت انسانهای بزرگ و نابغه است

" کارل استوارت "
صاحب بزرگترین هایپرمارکتهای دنیا...
 
 


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 16 / 11 / 1394