"تقدیم به تمام بانوان ایران زمین"

,ﺯﻧﺎﻥ ، ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ : - ضعیف ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ بزرگترین ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﺩﻭﺍﻡ می ﺁﻭﺭﻧﺪ. - ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ . - ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭ ﺟﻠﻮﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺍﻫﺎﻧﺘﯽ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ. اما ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻧﺪ : - ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ . - ﻣﺸﮑﻼﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ. - ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ. - ﺯﯾﺮﺍ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﻭﺭﺯﻧﺪ. ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﮕﯿﺮ .. . - ﺗﻤﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﺑﺎﻧﻮ ..... . - ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ؟ ! - ﺍﯾﻦ، ﮐﻢ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﯿﺴﺖ. .... - ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﯽ ﻣﻨﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ. .. - ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ، ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﺪ . .... - ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ. ... ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﯽ ﺳﻨﮕﯽ . . ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍ .... . ﺗﻮ ! - ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﯼ ... . ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺖ - ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ. .... - ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ. ..... - ﻣﺠﻨﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ. ............................

معنی زن چیست؟.. لوحی از شیشه است که شفّاف بوده و باطنش را می توانی ببینی.اگر با مدارا او را لمس کنی درخشش افزون می شودو صورت خود را در آن مى بینی اما اگر روزی آن را شکستی جمع کردن شکسته هایش بر تو سخت مىشوداگر احیاناً جمعش کردی که بچسبانی بین شکسته هایش فاصله می افتد و هر موقع دست به محل شکستگی بکشی دستت زخمی میشود.زن اینچنین است پس آن را نشکن..

دلایل با ارزش بودن زن به گفته دکترشریعتی: زن اگرپرنده آفریده میشد، حتما "طاووس"بود. اگرحیوان بود، حتما "آهو"بود. اگرحشره بود، حتما "پروانه"بود. او انسان آفریده شد، تا خواهر و مادر باشد و عشق... زن چنان بزرگ است که اشرف موجودات خداست. تا حدی که یک گل، او را راضی میکند، و یک کلمه، او را به کشتن میدهد. پس ای مرد، مواظب باش، زن ازسمت چـــپ، نزدیک به قلبت ساخته شده، تا او را درقلبت جا دهی. شگفت انگیز است! زن درکودکی درهای برکت را به روی پدرش میگشاید، درجوانی دین شوهرش را کامل میکند، و هنگامی که مادرمیشود، بهشت زیر پای اوست. قدرش را بدانیم... "تقدیم به تمام بانوان ایران زمین"



:: موضوعات مرتبط: آقایان , بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 6 / 7 / 1394
...

مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید @ دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟ پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور @ دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند@ پدر گفت امتحان کن دخترم@ دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبدرازیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند.پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد @ پدرش گفت دوباره امتحان کن دخترکم @ دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد @برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است... پس پدر به او گفت سبد قبلا چطور بود؟ اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد@ پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند@ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند@ حتی اگر معنی آنرا ندانی.. 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 6 / 7 / 1394
ﺍﻟﻬﻲ ﺧﻴﺮ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﺭﻓﻴﻖ ...

ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﻮن که ...
ﭼﺎﯾﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻡ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ
ﺗﻮﯼ ﻗﻮﺭﯼ ...
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻫﺎ ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ...
ﻏﺬﺍﻫﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺑﻮﯾﺶ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻫﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻋﻄﺮﺵ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ....
ﮐﺴﯽ ﻧﺎﻥ ﺧﺸﮑﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻧﺎﻥ ﺑﺮﮐﺖ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﻮﺩ ...
ﻣﻬﻤﺎﻥِ ﻧﺎﺧﻮﺍﻧﺪﻩ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺷﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﺑﻮﯼ ﺷﺐ ﺑﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻧﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺣﯿﺎﻁ ﻏﻮﻏﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﭘﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺿﺨﯿﻢ ﻭ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﻧﺒﻮﺩ،
ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺳﻬﻤﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻮﺩ !
ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫﺎ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ...
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺪﺍﺷﺖ...
ﺳﻼﻡ ﻫﺎ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ ﻗﺪﻳﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ
ﺑﻲ ﺑﻬﺎﻧﻪ...
ﺑﻲ ﺗﻮﻗﻊ...
ﺑﻲ ﺩﻟﻴﻞ ﺳﻼﻡ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ...
ﺍمروز ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ ﻗﺪﻳﻢ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻢ
ﺍﻟﻬﻲ ﺧﻴﺮ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﺭﻓﻴﻖ ...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , چرند و پرند , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1394
...

سگی از کنار شیری رد می شد ، چون او را خفته دید طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست .
شیر كه بیدار شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست .
در همان هنگام خری در حال گذر بود ، شیر به خر گفت :
اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو می دهم .
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد .
شیر چون رها شد ، خود را از خاک و غبار خوب تکاند و به خر گفت :
من به تو نیمی از جنگل را نمی دهم .
خر با تعجب گفت : ولی تو قول دادی .
شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند ، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد !

"کلیله و دمنه"



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 7 / 1394
ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ...

ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻣـــﺮﺍ ﺑــﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺑﯿــﮕﺎﻧﻪ ﺷﺪﯼ ، ﺩﺳﺖ ﻣﺮﯾـــﺰﺍﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﺗــﻮﺃﻡ ، ﻧﯿﺴﺖ ﻣـــﺮﺍ ﺭﺍﻩ ﮔـﺮﯾـﺰﯼ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾــﻦ ﺩﺍﻡ ﻭ ﺗﻮ ﺻﯿّﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﻣﺤﺒﻮﺱ ﺷﺪﻡ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻭﯾـﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﻘﺖ
ﺁﻭﺍﺭ ﻏﻤﺖ ﺑـﺮ ﺳـــﺮﻡ ﺍﻓﺘـــﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺁﺳــﻮﺩﮔﯽ ﺍﻡ ، ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺍﻡ ، ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧـﺪﺍﺭﻡ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗــﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺑـﺮ ﺑﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ؟ ﺍﺯﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺧﺒﺮﺕ ﺭﺍ؟
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗــﻮ ﻭ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣــﺮﺍ ﺑﯽ ﺧﺒـــﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺁﺧﺮ
ﺩﯾــــﻮﺍﻧﻪ ﺷــﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺕ ﺁﺑﺎﺩ ، ﮐﺠﺎﯾﯽ؟



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , 18+ , آقایان , بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 7 / 1394
عیدقربان برتمام دوستان مبارک

ﺯ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺟﺎﻥ، ﺗﺎ ﻧﮕﺬﺭﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ
ﺑﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺭﻓﺘﻨﺖ، ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﺷﺎﺩ، ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ
ﮐﺴﯽ ﮐﻮ ﺭﻭﺯ ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﻏﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﺮﮔﺰ ، ﻣﻌﻨﯽ ﻭ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻗﺮﺑﺎﻥ را !!!



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 7 / 1394
گفتی گفتم

گفتی :مگر من کیستم؟گفتم تو دنیای منی
گفتی :به جز این چیستم؟گفتم تو رویای منی

گفتی :به امیدم نباش من یک شب دلخسته ام
گفتم :نمی دانی مگر؟امید فردای منی

گفتی :دل من زخمی این روزهای شب زده است
گفتم :تو اما مرهم این قلب تنهای منی

گفتی :چه می خواهی تو از این ساحل ویران شده
گفتم :هنوز در غزل ،آبی دریای منی

گفتی : هنوزم شاعری ؟بارانی و لبریز و سبز؟
گفتم :دچار و شاعرم ، زیرا تو دنیای منی

گفتی :چه فرقی می کند باشم کنارت یا که نه؟
گفتم :نمی دانی مگر ؟امروز و فردای منی. . .......



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , بانوان , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 7 / 1394
ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺑﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ

ﺩﺧﺘﺮ : ﺗﻮ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﻨﻮ ﻧﺪﺍﺷﺘﯽ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻧﺰﻥ،ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺭﻩ ﻟﯿﺎﻗﺘﺖ ﻫﻤﻮﻥ gf ﻗﺒﻠﯿﺖ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺧﻼﻕ ﮔﻨﺪﺕ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺖﮐﻨﺎﺭ،ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﮕﻪ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ؟؟ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ؟ﭼﮑﺎﺭﮐﺮﺩﯼ؟ !!! ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺭﻩ ﺑﮕﻮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﮕﻪ؟ ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮔﻠﻢ،ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺮﺍ ﻋﺸﻘﻢ،ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺳﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﺎﯼ
ﺩﺧﺘﺮ : ﭘﺲ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻌﻼ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻦ، ﺑﺎﯼ
ﭘﺴﺮ : ﺑﺎﺷﻪ،ﺑﺒﺨﺶ،ﺑﻮﺱ،بای
ﺩﺧﺘﺮ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﺪﺍﺕ،ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ
ﺑﺎﺵ،ﺑﺎﯼ!
ﯾﻌﻨﯽ ﯼ ﻣﺸﺖ ﺭﻭﺍﻧﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯿﯽ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪیم .
ﺑﺎی


:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , 18+ , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 28 / 6 / 1394
شروع پاییز ، فصل یادآور بهترین زمان کودکی پیشاپیش مبارك

دفتر‌مشق دبستانم ببین،
پر ز مهر آفرین،‌صد آفرین.

راستی ما شعر باران داشتیم.
توی‌جنگلهای گیلان داشتیم.

گردش یک روز دیرین داشتیم،
شعر زیبایی ز گلچین داشتیم

راستی آن دفتر کاهی کجاست؟
عکس حوض آب پر ماهی کجاست؟

روز‌خیس پر باران کجاست؟
مایه سر سبزی بستان کجاست؟

باز آیا ریز علی ها زنده اند؟
در حوادث جامه از تن کنده اند؟

کاش حالا‌خاله کوکب زنده بود،
عطر نانش خانه را آکنده بود.

ای معلم خاطر ویادت به خیر.
یاد درس آب بابایت به خیر.

شمع نور افشان‌یاد کودکان،
نامتان در لوح جان شد جاودان

هر‌کجا هستید ، هستی نوش تان
‌ کامیابی گرمی آغوشتان...

هم کلاسی های سال کودکم!
دسته‌گلهایی ‌ز یاس و میخکم،

باز از دل می کنم یاد شما،
یاد قلب ساده شاد شما،

باز باید یاد یک دیگر کنیم،
تا به یادی، شاد، يکدیگر‌کنیم.

آدمی سر زنده از یاد است ، یاد.
رمز عمر آدمیزاد است یاد.

شادتان می‌خواهم‌ و شادم کنید،
همکلاسي های من یادم کنید.....



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 27 / 6 / 1394
هرکس بد من به خلق گوید

هرکس بد من به خلق گوید!
خب گفته که گفته، نوش جانم
شاید که بدی بدیده در من
من خوب و بد خودم ندانم


هر کس بد من به خلق گوید
گر حق بُوَد آن جدل ندارد
ور حق نبود چه باک باشد؟!
زیرا به گناه خود فزاید


هرکس بد من به خلق گوید
حرف و سخنش بود برم باد
بگذار که با همین سخنها
دلخوش بود و همیشه دلشاد


هرکس بد من به خلق گوید
هرگز نکنم ملامت او
خواهم ز خدای مهربانم
خوشبختی او ، سلامت او


هر کس بد من به خلق گوید
باشد، که بدی شود ز من دور
بد تر ز بد آن بود عزیزان
در دیدن عیب خود شوم کور


"هر کس بد من به خلق گوید
ما سینه ی او نمیخراشیم
من خوبی او به خلق گویم
تا هر دو دروغ گفته باشیم



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 25 / 6 / 1394
"استاد شهریار "

راه کج بود نشد تا به ديارم برسم
فال من خوب نيامد که به يارم برسم

بي‌قراري رسيدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهرياري پر از اندوه ثریا هستم
شايد آخر سر پيري به نگارم برسم

استخوان سوز سياهي زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناري مي‌برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دل‌بستگي آخر دنياي من است
مي‌روم شايد روزي به مزارم برسم



:: موضوعات مرتبط: دیوان اشعار , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 24 / 6 / 1394