رزق چیست

رزق چیست؟
❣ஜ❣
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
آیا میدانی نمازت رزقی است از سوی خداوند؟چه بسا خیلی از انسانها نماز نمی خوانند ،
اذکاری که صبح و شام می خوانی رزق است.
یا زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بیدار می شوی به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می شوی و نماز میخوانی رزق است چون بعضیا بیدار نمیشوند .
زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی این صبر رزق است.
❣ஜ❣
زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی این فرصت نیکی کردن رزق است.
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر رزق است.
❣ஜ❣
یکباره یاد امام زمانت می افتی وسلامی میدهی ودلت حسابی تنگ میشود.
❣ஜ❣
رزق واقعی این است رزق خوبی ها ،
نه ماشین نه درآمد،اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد
اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.

ღღღღღღღღღღღღ

♡اللّهُمـَ عجّل لوَلیکـَ الفَرَج♡



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 1 / 12 / 1393

غم ها و شادی ها
همیشه
سرزده می آیند

شادی ها
همان طور که آمده اند
برمی گردند
بی آن که پشت سرشان را نگاه کنند
چیزی که می ماند
غم است
که حتما" چیز هایی را
با خود برده
یا
جا گذاشته
مثل زخم ها
که در هر حال
ردی از خود
بر جای می گذارند...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 1 / 12 / 1393
معنای عشق



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 1 / 12 / 1393
طنز

شیخ را گفتند غمگینترین حس در حیوانات کدام است ؟

شیخ کمی خود را خاراند و سپس جواب داد :

بالطبع غمگین ترین حس متعلق به میمونی است

که فضا میرود و وقتی برمیگردد می بیند باز هم در ایران است…

مریدان جملگی جامه دریدند و به نزدیکترین باغ وحش برفتند

و با بوزینگان آنجا همدردی بکردند و با هم عکسی به یادگار بگرفتند..



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 1 / 12 / 1393
...



:: موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 1 / 12 / 1393
عـشـق

مهربــــــــان تر از من دیــــــدی نـشانـــــم بـده

کـســــی کـه

بارهـــــــا بـسـوزانـیــــــش

و باز هــــــم بـا عـشـق نگاهــــــت کنـــــد



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 30 / 11 / 1393
سیب قرمز

می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم ،
در دورترین نقطه …
دقت کن رسیدن به من آسان نیست !
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان ،
به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش !



:: موضوعات مرتبط: احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 25 / 11 / 1393
...



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 11 / 1393
وطنم پاره تنم

ﮊﺍﭘﻦ ﻳﮏ ﺩﺳﺗﮕﺎﻩ ﺧﻴﻠﻲ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻣﻴﺴﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺯﺩﻫﺎ ﺭو ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﻴﮕﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻴﻢ !
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ ﻣﺪﺕ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﻔﺖ ﺗﺎ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ .
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﻴﺎ ﻣﺪﺕ ﺩﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ .
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﻣﺪﺕ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺸﺖ ﺗﺎ ﺩﺯﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ .
ﻣﻴﺒﺮﻧﺶ ایران ﺗﻮ ﻣﺪﺕ ﺩﻩ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺭﻭ ﻣﻴﺪﺯﺩﻥ !   



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 11 / 1393
داستان آموزنده

پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز ٬انگشت خود را قطع کرد وقتی که نالان طبیبان را مطلبید ٬ وزیرش گفت :هیچ کار خداوند بی حکمت نیست ٬پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت تر شده وفریاد کشید در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است ؟ودستور داد وزیر را زندانی کردند .
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت وانجا انقدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله ای وحشی تنها یافت ٬ انان پادشاه را دستگیر کرده وبه قصد کشتنش به درختی بستند اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان کاملا سالم باشد ٬وچون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند واو به قصر خود بازگشت در حالی که به سخن وزیر می اندیشید دستور ازادی وزیر را داد .وقتی وزیر به خدمت شاه رسید ٬شاه گفت :درست گفتی قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ٬ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده ای داشته .وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زده وپاسخ داد : برا ی من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم واگر انروز در زندان نبودم حالا حتما کشته شده بودم .

ای کاش سر از الطاف پنهان حق در میاوردیم که اینگونه ناسپاس خدا نباشیم



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 2 / 11 / 1393
یا حسین

کاروان می آید از شهر دمشق

برسرِ خاکِ شهِ سلطان عشق

کاروان با خود رباب آورده است

بهر اصغر شیر وآب آورده است

کاروان آمد ولی اکبرنداشت

ام لیلا شبه پیغمبر نداشت

کاروان آمد ولی شاهی نبود

بربنی هاشم دگر ماهی نبود ...

اربعین حسینی برساحت مقدس آقا اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه ) وشیعیانشان تسلیت باد.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : سه شنبه 23 / 9 / 1393