داعش در کمین ایران... !



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 17 / 5 / 1393
دانـــلود اهنگ جدید

دانـــلود اهنگ جدید " الهه نازم" از پژمان جمشیدی و محمدرضا هدایتی

• ◄ روی لینک کلیک کنید

http://www.jamejamonline.ir/Media/Audio/1393/05/06/635421857749209756.mp3



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : سه شنبه 12 / 5 / 1393
مدرسه ...

پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی ۳ میلیون!
یادش بخیر ناظممون میگفت فردا ۵۰۰ تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید,
خونه ما میریخت به هم,
بابام میگفت فردا میام در اون مدرسه رو گل میگیرم...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : سه شنبه 12 / 5 / 1393
سلامتی اون پسری که....

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ رفت تو پارک ﺑﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟؟؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ سرما خوردم رو تخت ﺧﻮﺍﺑﻢ...
ﭘﺴﺮﻩ که داشت نگاشون میکرد رو نیمکت نشستن بهش ﺍﺱ ﺩﺍﺩ:
دسته عشقتو ول کن لااقل اون سرما نخوره..
دختره جواب داد چی میگی؟؟؟؟!!
پسره رفت از پشت دستشو گذاشت رو شونه دختره ، دختره برگشت.....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

پسره ﺩﯾﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺲ...
آقا ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪا :|
تا رفت فرار کنه دوس پسر دختره گرفتش تا خورد اینو زد
ﺩوس دختر خودشم ﺩﯾﮕﻪ ﺟﻮﺍبشو ﻧﺪﺍﺩ
تا ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﻠﻄﺎ نکنه



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 19 / 2 / 1393
قدر دونستن.....!!!!!
قـــــدر چیــــــــــــزی رو کــــــــه ....

امـــروز داری و دســــــــــت کــــم مـــی گیــــــریــــد رو ...

بـــــــــــــــدونیــــــــــــــــــد....

چــــون کســــــــــــــایــــی هستــــــــن کــــــــــه....

بـــــرای داشـــــــــــــتنــــــــش.....

چـــــــــه رازهــــــــــــا و نیـــــــــــازهـــــــــــــــــا ....

کــــــه نمـــــی کننـــــــــــــد....


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 10 / 2 / 1393
آقــــــــا به دادم میــــرســـــــــــــــــی..؟؟؟؟

زائـــــــری بــــــارانــــــــی ام...

آقــــــــا به دادم میــــرســـــــــــــــــی..؟؟؟؟

بـــــــــــی پنـــــــــاهـــــــــــم ،..

خــــستـــــــــــــــــــــه ام ...

تنـــــهـــــــــــــــــــام ....

بـــــه دادم میــــــــــــــرســــــــــــــی؟؟؟؟؟

گــــــرچــــــه آهــــــــــــو نیـــستـــــــــــــم ...

امـــــــا پــــراز دلتنــــــــــــــــــگی ام .....

ضـــــــــــامـــــن چشمـــــــان آهـــــــو هــــــــــــــــا !

بــــه دادم مـیـــرســـــــــی؟؟؟؟؟....



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 9 / 2 / 1393

در روزگاری زندگی میکنیم کـه:

هَرزگی “مـُـــــد” اســت !

بی آبرویــی “کلاس” اســـت !

مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !

رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !

گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !

بی فرهنگی “فرهنگ” است !

پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 29 / 12 / 1392
خوش شانس ترین پسر دنیا را...بشناسید...
از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا نمی رسید

از همون اول کم نیاوردم، با ضربه دکتر چنان گریه‌ای کردم

که فهمید جواب «های»، «هوی» است.

هیچ وقت نگذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد،

پی‌درپی شیر میخوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!


این شد که وقتی رفتم مدرسه از همه هم سن و

سالهای خودم بلندتر بودم و همه ازم حساب می‌بردند.

هیچ وقت درس نخوندم،

هر وقت نوبت من شد که برم پای تخته زنگ می‌خورد.

هر صفحه‌ای از کتاب را که باز می کردم،

جواب سوالی بود که معلمم از من می‌پرسید.

این بود که سال سوم، چهارم دبیرستان که بودم،

معلمم که من را نابغه می‌دانست منو فرستاد المپیاد ریاضی!

تو المپیاد مدال طلا بردم! آخه ورق من گم شده بود و یکی از

ورقه‌ها بی اسم بود، منم گفتم اسممو یادم رفته بنویسم!

بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم نگذشته بود

که توی راهروی دانشگاه یه دسته عینک پیدا کردم،

اومدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش را به من رسوند و

از این که دسته عینکش رو پیدا کرده
بودم حسابی تشکر کرد و

گفت: نیازی به صاف کردنش نیست زحمت نکشید

این شد که هر وقت
چیزی از زمین برمی‌داشتم،

یهو جلوم سبز می شد و از این که گمشده‌اش را پیدا کرده بودم

حسابی تشکر می کرد.

بعدا توی دانشگاه پیچید: دختر رئیس دانشگاه،

عاشق ناجی‌اش شده، تازه فهمیدم که اون دختر کیه و

اون ناجی کیه!

یک روز که برای روز معلم برای یکی از استادام گل برده بودم

یکی از بچه‌ها دسته گلم رو از پنجره شوت کرد بیرون،

منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم

افتاده تو بغل اون دختره!

خلاصه این شد ماجری خواستگاری ما

و الان هم استاد شمام! کسی سوالی نداره!؟nishkhanddddnishkhanddddnishkhandddd

 

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 28 / 10 / 1392
نامه یک پسر ایرانی به موسس facebook

از مهدي، 25 ساله، مشمول سربازي به مارك عزيز، 26 ساله،
موسس facebook و چهره سال تايم

مدت‌ها طول كشيد تا تصميم بگيرم تو را با چه خطاب كنم. آنقدر به چشمان روشنت كه روي مجله تايم نقش بسته‌اند، خيره شدم تا از بين هزاران حس خوب و بد، عنواني مناسب براي تو پيدا كنم: رفيق. تو يك سال از من بزرگتري مثل ده‌ها دوست نزديك ديگري كه داشتم و دارم. شايد اگر تقدير مكان زندگي ما را يكي مي‌كرد، مثلا در ايران، شايد هم محله‌اي بوديم، روزها فوتبال مي‌زديم و شب‌ها در خيابان مي‌گشتيم. شايد هم‌خوابگاهي بوديم، صبح‌ها همديگر را از خواب بيدار مي‌كرديم، تا دانشگاه با هم گز مي‌كرديم، بين كلاس‌ها در بوفه‌ي دانشگاه چاي مي‌خورديم و شب‌ها ساعت‌ها به بحث و صحبت با هم گرم بوديم. گرچه نمي‌دانم من اگر آمريكا بودم چه‌ها بر ما مي‌گذشت ولي مي‌دانم مي‌توانستيم كنار هم بنشينيم و تو به من بگويي «هي رفيق، ايده‌اي به سرم زده، پايه‌اي؟»....



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 28 / 10 / 1392
مختـصر و مفیـد در مـورد دروغ و دروغ گفتـن

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ "فیلسوف" است.

کسی که راست و دروغ برای او یکی است، "
چاپلوس" است.

کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید، "
دلال" است.

کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد، "
گدا" است.

کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد، "
قاضی" است.

کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را بهتر نمایان سازد، "
وکیل" است.

کسی که با دروغ غریبه است و جز راست چیزی نمی گوید، "
بچه" است.

کسی که به خودش هم دروغ می گوید، "
متکبر" است.

کسی که حتی دروغ خودش را باور می کند، "
ابله" است.

کسی که سخنان دروغش شیرینست، "
شاعر" است.

کسی که علیرغم میل باطنی خود دروغ می گوید، "
همسر" است.

کسی که اصلا دروغ نمی گوید، "
مرده" است.

کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد، "
بازاری" است.

کسی که دروغ می گوید و خودش هم نمی فهمد، "
پرحرف" است.

کسی که دروغ گفتنش را مصلحت آمیز عنوان می کند، "
خوش خیال" است.

کسی که مردم سخنان دروغ او را در برخی مواقع راست می پندارند، "
سیاستمدار" است.

کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند و به او می خندند، "
دیوانه" است.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : شنبه 26 / 9 / 1392
هنگام کلاس درس

استاد: وقتی درس تمام شد هر کجای درس اشکال داشتید یا متوجه نشدید بگید تا بیشتر توضیح بدم...


پس از درس دادن استاد ...

دانشجو: استاد ما اون قسمتش رو متوجه نشدیم میشه دوباره توضیح بدید؟

استاد: من دو ساعته دارم درس میدم حواست کجا بود؟؟؟ چه غلطی میکردی؟؟؟ اصلا تمرین هاتو نوشتی؟؟؟ چرا یه جلسه غیبت داری؟؟؟ اصلا تو چجوری دانشجو شدی؟؟؟ یه منفی برات میزارم که دیگه موقع درس حواست جمع باشه ...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 3 / 8 / 1392
تفـاوت‌های فرهنـگی جوامع اروپـایی و آسیـایی


 

تفـاوت‌های فرهنـگی جوامع اروپـایی و آسیـایی

از دیدگاه لیو یانگ
 

تصاویر زیر توسط "Liu Young" طراحی شده. دختری چینی که در آلمان تحصیل کرده و مدتی را هم در ایالات متحده زندگی کرده. در این طرح‌ها تفاوت‌های فرهنگی متعدد جوامع اروپایی و آسیایی بخصوص چین از دیدگاه و برداشت هایی که از این جوامع داشته را به تصویر کشیده است. البته این تصاویر بشکلی نمادین بوده و شاید آنقدرها هم دقیق بنظر نرسد و بتوان آنرا یکنوع شوخی شرقی نامید اما همین طرح ها که بنام "East-West" شهرت یافته در یکی از نمایشگاه های برلین هم بنمایش گذاشته شده است. در تصاویر، جوامع آسیایی و شرقی‌ بخصوص چین برنگ قـرمز و جوامع اروپایی و غربی برنگ آبــی نمایش داده شده است.

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 20 / 7 / 1392
وسایــلی که آقایــان قبــل از 30 ســالگی باید داشــته باشنــد

در ادامه مطلب ببینید....



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 19 / 7 / 1392
سخت ترین سئوال دنیا!

سوال را در ادامه مطلب ببینید...



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 14 / 6 / 1392
دوستی و کتاب !!!

Friendship is like a BOOK. It takes few seconds to burn, but it takes years to write.

دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه.


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
:: برچسب‌ها: دوستی , کتاب ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 12 / 6 / 1392
توانایی ها و مشکلات !!!

When GOD solves your problems, you have Faith in HIS abilities; when GOD doesn't solve your problems HE has Faith in your abilities.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره...


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 11 / 6 / 1392
نگرانی !!!

WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند...


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: برچسب‌ها: کمی تامل , سرگرمی ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 10 / 6 / 1392
پیچ زندگی

Often when we lose hope and think this is the end, GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان...


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : دو شنبه 9 / 6 / 1392
دوست !!!

Old Friends are Gold! New Friends are Diamond! If you get a Diamond, don't forget the Gold! Because to hold a Diamond, you always need a Base of Gold

دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.


:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : یک شنبه 8 / 6 / 1392
کاریـکاتورهای اجتـماعی، جـالب و مفهـومی

« بقیه در ادامه مطلب »



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , فتوبلاگ , طنز , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب
نویسنده : sepehr
تاریخ : جمعه 17 / 5 / 1392
بوی باران

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز ِ بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه ی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...

خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب
خوش به حال آفتاب

ای دل من ، گرچه در این روزگار
جامه ی رنگین نمی پوشی به کام
باده ی رنگین نمیبینی به جام
نُقل و سبزه در میانِ سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی ست

ای دریغ از تو ، اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از ما ، اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ

هفت رنگش می شود هفتاد رنگ



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : چهار شنبه 17 / 4 / 1392
دنیای عجیب

عجب دنیایی شده.

کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..

و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..

و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!

اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..

آدم ها را بلد نیستم هنوز.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : سه شنبه 16 / 4 / 1392
جوان مست و شیخ

دختری در شهر قریبی بود

        برای خوابیدم نزد شیخی رفت

   بعد از ۴ شب شیخ قصد داشت به دختر تجاوز کند

        وقتی دختر فهمید شبانه از پنجره فرار کرد

                    به کوچه بن بستی رسید

        یک جوان مست را دید و از ترس بیهوش شد

                          فردای ان شب وقتی از خواب بیدار شد

            کنار مادر و خواهر ان جوان بود

                           و دخترک با خود گفت:

      اگر روزی حاکم این شهر شوم خون صد شیخ را

              فدای یک مست میکنم و ترک تصبیح و دعا میکنم

                 وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

              تا نگوند مستان ز خدا بیخبرند



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 9 / 3 / 1392
عشق یعنی چی؟

عشق یعنی چی؟
مادر گفت عشق یعنی فرزند.
پدر گفت عشق یعنی همسر.
دخترک گفت عشق یعنی عروسک.
معلم گفت عشق یعنی بچه ها.
خسرو گفت عشق یعنی شیرین.
شیرین گفت عشق یعنی خسرو.
فرهاد گفت: …. ؟
فرهاد هیچ هم نگفت.
فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشمانی بارانی. میخواست فریاد بزند اما سکوت کرد!‌ میخواست شکایت کند اما نکرد. نفسش دیگر بالا نمی آمد؟ سرش را پایین آورد و رفت! هر چند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را ببیند! ولی او نایستاد. سکوت کرد و فقط رفت. چون میدانست او نباید بماند. و عشق معنا شد.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , احساس نامه , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : sepehr
تاریخ : پنج شنبه 9 / 3 / 1392